حرفهای نیمه خصوصی باباوآنسه
سلام عزیزم امروز پانزدهم دی ماه نود و شبه جمعس شما خانم کوچولو(البته انشاالله وقتی اینو میخونی دیگه کوچولو نیستی و برای خودت خانمی شدی)حدود ٢٢ روزته تو این مدت نسبت به روزه اول فرقهایی کردی و حسابی آرامش همه خانواده رو بهم زدی و خستگی و فشارهای عصبی و کم خوابی باعث شده همه نیاز به یک بازسازی روحی جسمی حسابی پیدا کنند من چند روزه تهرانم و شما و مامان همدانید دلمم براتون تنگ شده.اما خوب چه میشه کرد بالاخره این خانم کوچولوی ما خرج داره دیگه.نمیدونم تو ام دلت برا من تنک شده یا نه و لی میگن این دوشب نخوابیدی منم گفتم شاید بهونه باباتو میگیری عزیزم این مدت خیلی چیزا فهمیدم که تا قبل از تولد تو و این دوریها برام قابل درک نبود که بخاطرش خدا رو...
نویسنده :
مامان و بابا
18:52